هعیییی روزگار

امروز کلا دلم گرفته بود و ناراحت بودم.  دلم میخواست گریه کنم ولی نمیشد.

فردا هم که شنبه است. اردوی راهیان نور هم که ثبت نام نکردم. ( بنا به دلایلی ) دوستام هم که نمیان دیدنم. .. 

سیزده بدر هم که افتاده جمعه....

واااای |:

|:

تا الان داشتم با یکی از دوستام چت میکردم. بعد نیم ساعت فهمیدم دارم با مامان دوستم چت میکنم.

کلی خجالت کشیدم.  خدا رو شکر چیز بدی نگفتم. البته من کلا چیز بدی نمیگم ولی خب ادبیاتی که برای صحبت کردن با دوستم استفاده میکنم مسلما با ادبیاتی که برای صحبت کردن با مامانش استفاده میکنم یه فرق هایی داره دیگه. 

من دیگه حرفی ندارم|:

برم درس بخونم. اصلا من دیگه آنلاین نمیشم. یا اینکه قبل از چت کردن با کسی باید ازش بخوام خودشو معرفی کنه. یهو دیدی دارم با پدربزرگ کسی چت میکنم خودم خبر ندارم. نه همون بهتره آنلاین نشم میخوام درس بخونم. 

یه چیزی هم بگم. من دیگه نمیتونم هرچی دل تنگم میگه تو این وبلاگ بنویسم. واسه موقعیت اجتماعیم تو دانشکده خوب نیست. |:

مهمون

امروز پنجشنبه سیزدهم اسفند ماه 1394 هجری شمسی. 

امروز دوست یکی از دوستام که دوست منم هست ، اومده بود دانشکده مون. خیلی وقت بود که ندیده بودمش... چه دختر خوبیه ... چه قدر ماهه... چه قدرخانومه. من چه قدر اینو دوسش دارم....  موقع ناهار هم اومده بود. ولی به هر حال اومده بود. مردم دوست دارن ما هم دوست داریم. فاطمه جان یک بار هم نیومده به من سر بزنه.واقعا که ...

البته بنده خدا الان  گرفتاره. ولی کاش یه روز می اومد.

هععییییی .... دوستای مردم دونه دونه میان می بیننشون ولی دوست ما .... البته بازم میگم سرش شلوغه. ولی... من این حرفا سرم نمیشه. ( حالا که فکر میکنم می بینم سرم میشه )

هرکی باید یه دوست خییییلی صمیمی داشته باشه. خدا رو شکر من دارم. خیییییلی دوسش دارم. دوست خوب خیلی کم پیدا میشه. خداروشکر من پیدا کردم.

اعتیاد....

سلام دوستای گلم. امیدوارم حالتون خوب باشه و تا الان لحظات خوبی رو گذرونده باشید.

امروز تو دانشکده ی ما یه کارگاه آموزشی راجع به اعتیاد برگزار شد. خیلی مفید بود. معنی اعتیاد رو گفتن. اینکه شخص سعی میکنه اونو ترک کنه اما نمیتونه. بارها و بارها به خودش قول میده که ترک کنه اما بعد یکی دو ماه دوباره شروع میکنه.دلیل این هم اینه که در مغز این شخص مدار اجبار شکل گرفته که نیم ثانیه از مدار آگاهی جلوتره. نیم ثانیه واسه مغز زمان زیادیه.در نتیجه فرد ظاهرا میگه نمیخوام به مصرف مواد ادامه بدم. اما متاسفانه مدار اجبار از قبل براش تصمیم گرفته.

یه چیز دیگه هم این که مواد افیونی اگر یه مدت استفاده نشن باعث درد و بی خوابی و اینا میشن ولی موادی مثل شیشه بین طور نیستن . در واقع نمیشه گفت اگر فرد با عدم مصرف مواد از لحاظ جسمی مشکلی نداشت در نتیجه معتاد نیست. بعضی مواد مثل همین شیشه وابستگی روانی ایجاد میکنن بدون وابستگی جسمی.

ممکنه این مواد مشکلی از کسی حل بکنن اما چیزی که بعدا ازش می گیرن اصلا قابل مقایسه با کمکی که کردن نیست. مثلا یکی برای درمان افسردگی بره سراغ این مواد. ممکنه یکی دو هفته خیلی حالشو خوب کنن اما در ادامه مشکلاتی ایجاد میکنن که همه مون میدونیم. و اینکه چه قدر برگشتن به زندگی عادی سخته. البته غیر ممکن نیست. خیلی ها موفق شدن ترک کنن و به زندگی عادی برگردن ولی واقعا سخته. مثلا وقتی فرد تو دانشگاه قبول میشه یا  چه میدونم یه اتفاق خوبی براش می افته مقدار دوپامین  مغزش یه مقدار مشخصی افزایش پیدامیکنه.اما با مصرف این مواد به طرز خیلی وحشتناکی مقدار دوپامین افزایش پیدا میکنه. مغز توان تحمل اون همه رو نداره که... مثلا اگه بخوام مثال بزنم شما وقتی  به یه موفقیتی می رسید مقدار دوپامین مغزتون  به اندازه ی یک تپه افزایش پیدا میکنه.اما وقتی خدای نکرده زبونم لال شیشه مصرف کنید دوپامین مغزتون به اندازه ی کوه اورست افزایش پیدا میکنه. اینم یه مثال برای اینکه بگم وقتی میگم  به طرز خیلی وحشتناکی افزایش پیدا میکنه یعنی چی!ازتون خواهش میکنم مراقب خودتون باشید. حتی سیگار و قلیون هم نکشید. به سلامتی تون اهمیت بدید.التماس میکنم اهمیت بدید. خوااااااااهش میکنم.

بعدشم یه کلیپ خیلی غمگین گذاشتن  با یه آهنگ خیلی  غمگین که من گریه ام گرفت. داشتن با یه دختر بچه ی 9 ساله که به لطف برادرش معتاد شده یود به کراک . صحبت میکردن. واااااای چه قدر گریه آور بود.دختره میگفت پاهام درد میکرد. وقتی مواد تموم میشد به مادرم میگفتم برو بخر. اگه پول نداری از همسایه بگیر.... یعنی اگه تنها بودم یه دل سیر اونجا گریه میکردم .

عاجزانه ازتون خواهش میکنم هیچ وقت این راهو شروع نکنید خیلی وحشتناکه. مراقب خودتون باشید. هیچ وقت برای حل یه مشکل نرید سراغ این چیزا.  کمک گرفتن از این مواد برای حل یه مشکل مثل کمک گرفتن از یه فرد رباخوار میمونه.شاید یه مدت کوتاهی کارتون رو راه بندازه اما بعدها ده ها برابر یا حتی میلیون ها میلیاردها برابر سرمایه های زندگی تونو ازتون می گیره. خواهش میکنم مراقب خودتون باشید.با افراد دلسوز و خیرخواه مشورت کنید. خلاصه حواستون باشه دیگه.

بعدشم که یه تئاتر در مورد همین اعتیاد داشتیم که به خوبی هیولا بودن اعتیاد رو نشون داده بود.

بازم میگم مراقب باشید. نگید یه باره عیب نداره. سیگار عیب نداره قلیون عیب نداره. چرا خیلی هم عیب داره. حرف گوش کنید دیگه.

دارم از دانشکده پست میذارم. گفتم بدونید

اگر هم خدای نکرده دچار این مشکل  شدیداز افرادی که میتونن در این زمینه کمک کنن کمک بگیرید. سخت هست ولی غیر ممکن نیست. اگه راهی رو اشتباه رفتید تلاش کنید برگردید. میدونم خیلی سخته ولی به خدا توکل کنید و تلاش کنید. خیلی ها موفق شدن. چرا شما موفق نشید...

....

اللهم لا تسلط  علینا من لا یرحمنا 

معنیش هم که مشخصه.  خدایا کسی راکه به ما رحم نمی کند برما مسلط نکن.

خب ... خانم پرستار هم رفت رای شو داد . البته خیلی وقته. حس جالبی داشت... (می دونید که؟ من رای اولی ام ) امیدوارم کسانی که انتخاب میشن هدفشون فقط رضای خدا باشه که اونم با خدمت به مردم به دست میاد. 

تو این پست میخوام یه چیز دیگه هم بگم.اونم اینه که بیاین همیشه به حرفای طرف مقابل خوب گوش بدیم و در موردش فکر کنیم . متاسفانه بعضیامون میدونیم داریم اشتباه می کنیم ولی اصرار داریم اشتباه کنیم. خب دوست عزیزی که علاقه مندی اشتباه کنی و اصلا به حرفای طرف مقابل توجه نمیکنی و فقط حرف خودتو میزنی برای چی وقت یه نفر رو بیخودی می گیری؟! برای چی همش باهاش بحث میکنی؟!  اگه از اونایی هستی که حرف زدن باهات  آب در هاون کوبیدنه، چرا بحث میکنی؟ ! افکارت رو واسه خودت نگه دار. اونی که برای شما دلیل میاره مثال میزنه امیدواره شما یه کمی به حرفاش فکر کنی . اونو نا امید میکنی وقتشم بیخودی می گیری هیچ تاثیری هم نمی پذیری. واقعا موفق باشی |: 

بعضیا هم تا کم  میارن  شروع میکنن به توهین  و فحاشی.... چون فضای مجازیه به خودشون اجازه میدن هر حرف نامربوطی رو بنویسن. بعدشم خودشونو روشنفکر و پیشرفته و باکلاس میدونن. |:

من نمیدونم با وجود این همه روشنفکر و باکلاس ما چه مشکلی داریم؟!  فقط حرف اضافه میزنن. ( همه رو نمی گم ) 

واقعا عمق بی شعوری بعضیا  قابل تصور نیست. من نمیدونم چه اصراری دارن بی شعوری خودشونو به اثبات برسونن .اگر تو دنیای واقعی هم همون جوری باشن  وای  به حال اطرافیانشون. 

فرهنگ استفاده از فضای مجازی یعنی چی؟!  چرا بعضیامون نمی خوایم یاد بگیریم؟ !   چرا بعضیامون طوری تو فضای مجازی رفتار می کنیم که اگه تو فضای واقعی اون رفتار رو داشته باشیم، باهامون برخورد میشه؟! یا  اگه برخورد هم نشه، برامون تاسف میخورن.  چرا فکر می کنیم ما حق داریم هر جوری دلمون میخواد رفتار کنیم... وقتی تو جامعه زندگی میکنی باید به قوانینش هم احترام بذاری. اینجا جنگل نیست که هر کار دلت میخواد بکنی. آزادی نامحدود میخوای طوری که هر کاری دلت خواست بکنی؟!  بفرما  برو تو جنگل زندگی کن. هیچ کس هم کاریت نداره.  حق دیگران رو پایمال میکنیم به این بهانه که من میخوام آزاد باشم. مسخره است... پس جامعه و زندگی اجتماعی یعنی چی؟! یعنی درک کردن مفهومش این قدر سخته؟! 

خب ... کسی رو که نمیدونه یا حواسش نیست میشه  باهاش صحبت کرد و دلیل آورد که متوجه اشتباهش بشه و اونو اصلاح کنه.ولی کسی که خودشو زده به بی شعوری ... کاریش نمیشه کرد.فقط میشه تحملش کرد.. و البته میشه دعا کرد براش... ! 

افسوس...

افسوس که هر کس را به سویت فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او  و مرا به سخره گرفتی.

سوره ی یس آیه ی 30 

میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار مبارک! پست تبریک و خداحافظی

چرا روز میلاد حضرت زینب(س) را روز پرستار نامیدند؟

پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد. نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم این است که: حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانند زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب(س) بود، و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب(س) نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین(ع) پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی زینب کبرا(س) در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و همچنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شود. زینب در پس آن مصیبت بزرگی که آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگر حرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب(س) و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند.[1] در اینجا نتیجه ای که می خواهیم از این مطالب بگیریم این است که علت نامگذاری روز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها به روز پرستار به خاطر دو وجه است: 1 – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(س) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود. 2 – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه.

منبع:www.hawzah.net

پی نوشت : همون طور که میدونید بیست و پنجم بهمن ماه روز ولادت حضرت زینب(س) و روز پرستاره. من از الان این روز رو تبریک میگم بهتون. مخصوصا به پرستارای عزیز! پرستاری یعنی عشق . پرستار هم یعنی عاشق ... همینه که هست و جز این نیست.

من یه بار خداحافظی کردم اما اون موقع نمیدونستم از کی باید برم سر کلاس. به خاطر همین دوباره برگشتم و چند تا هم پست گذاشتم. اما حالا دیگه میدونم از فردا باید برم. به خاطر همین امروز پست تبریک روز پرستار رو گذاشتم.

عید نوروز هم نزدیکه اونم تبریک بگم الان؟!

بذارید اونم بگم دیگه...  آغازسال 1395 رو خدمت همه ی شما عزیزان تبریک میگم البته یه ماه و نیم زودتر!

امیدوارم سالی خوش و پر از خیر و برکت برای همه ی مردم کشور عزیزم ایران باشه. دلتون شاد و لبتون خندون

دلم میخواد دوباره سوگندنامه ی پرستاری رو بذارم ولی میترسم بگید ول نمیکنه ها! (خیلی هم خوبه!) به خاطر همین خودم تنهایی میخونمش.

خداحافظتون باشه.