خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

مهمون

امروز پنجشنبه سیزدهم اسفند ماه 1394 هجری شمسی. 

امروز دوست یکی از دوستام که دوست منم هست ، اومده بود دانشکده مون. خیلی وقت بود که ندیده بودمش... چه دختر خوبیه ... چه قدر ماهه... چه قدرخانومه. من چه قدر اینو دوسش دارم....  موقع ناهار هم اومده بود. ولی به هر حال اومده بود. مردم دوست دارن ما هم دوست داریم. فاطمه جان یک بار هم نیومده به من سر بزنه.واقعا که ...

البته بنده خدا الان  گرفتاره. ولی کاش یه روز می اومد.

هععییییی .... دوستای مردم دونه دونه میان می بیننشون ولی دوست ما .... البته بازم میگم سرش شلوغه. ولی... من این حرفا سرم نمیشه. ( حالا که فکر میکنم می بینم سرم میشه )

هرکی باید یه دوست خییییلی صمیمی داشته باشه. خدا رو شکر من دارم. خیییییلی دوسش دارم. دوست خوب خیلی کم پیدا میشه. خداروشکر من پیدا کردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد