خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

جمعه

امروز یه جمعه ی ابریه.

همش میخوام برم درس بخونم ولی...

یه چیزایی رو نمیتونم بنویسم یا به کسی بگم. اصلا نمیدونم باید چه طوری بگم...  بعضی چیزا رو اصلا نمیشه گفت. مثلا من الان خیلی دلم گرفته ولی اگه بخوام برای کسی بگم چرا ... نمیتونم

شاید دلم برای مدرسه تنگ شده. دانشگاه هیچ وقت به مدرسه نمیرسه. کاش هنوز میرفتم مدرسه کاش میشد... کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدم. دیشب داشتم وسایلم رو مرتب میکردم. یه چیزایی پیدا کردم مربوط به دوران دبیرستان. کارنامه ... معدل ... امتحان های کلاسی که ازمون گرفته بودن. من میخوام برگردم مدرسه

دلم برای دوستای خودم تنگ شده. دلم برای تک تکشون تنگ شده. دلم برای خیلی ها تنگ شده...

شایدم فقط به خاطر دل تنگی واسه مدرسه نیست... یه چیزایی هست همیشه تو دلم میمونه و دلم رو می سوزونه... ولی مطمئنم یکی از دلایلی که دلم این جوری گرفته و داره دیوونه ام میکنه دل تنگی برای دوستای دوران دبیرستانم هستش. کاش این قدر زود نمی گذشت....

ولی دوست دارم دانشگاه زود بگذره که زود تر به آرزوهام برسم. ولی ... کاش...

البته غروب جمعه یه دل تنگی خاصی هم در دل خودش داره و اون دل تنگی به خاطر انتظار برای آخرین منجی حضرت مهدی(عج) هست...

اللهم عجل لولیک الفرج

نظرات 4 + ارسال نظر
ﻋﻠﻲ جمعه 20 فروردین 1395 ساعت 16:10

ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﻴﻘﺮاﺭﻱ...


ممنون از حضورتون

محمدحسین زرچی جمعه 20 فروردین 1395 ساعت 16:29 http://lashkar-ayaran.blogsky.com/

سلام وبلاگ خوبی داری به وبلاگ منم سر بزن اگر هم خواستی بیا همدیگرو لینک کنیم

سلام.ممنون از حضورتون. در اولین فرصت لینکتون میکنم.

دریا دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت 22:43

آخی قربون دلت برم عزیزمتو موفق میشی

فداتم عزیزم

هنرمند دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 16:09 http://www.honar94.blogfa.com

زندگی

چون قفسی است

قفسی تنگ پر از تنهایی

و چه خوب است

لحظه غفلت آن زندانبان

بعد از آن هم.................. پرواز

سلام و درود فراوان
وقت بخیر[گل][گل]

ممنون از حضورتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد