خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

خانم پرستار

خدایا چه یافت آنکه تو را گم کرد و چه گم کرد آنکه تو را یافت

من و خواهرم

تیتراژ پایانی سریال کیمیا اونجا که میگه گاهی چنان قهر پدر از هیبتی سرشار تو

خواهر من اون هیبت رو میگه حیرت!

میگم مهشید جان دلبندم اون هیبته نه حیرت!

-مطمئنی؟!

-بله!

از بچگی وقتی یه چیزی رو اشتباه میگفت من کلی بهش می خندیدم. حق خواهری به گردنش دارم! باید بهش بخندم روحم شاد شه ! بعد اونم تمام تلاششو میکرد اون کلمه رو درست بگه تا من دیگه نتونم بهش بخندم!

الانم بهش قول دادم باهاش بالش بازی کنم! اونجوری نگاه نکنین! درسته بالای 18 سال دارم ولی کودک درونم فعاله!

نظرات 2 + ارسال نظر
فرهنگ جمعه 11 دی 1394 ساعت 21:44 http://www.2kooleposhti.blogsky.com

آفرین به شما که کودک درونت فعاله، یادش بخیر منم با خواهرم بالشت بازی می کردم

الانم هر وقت فرصت شد می تونید بازی کنید

دریا شنبه 12 دی 1394 ساعت 13:46 http://alakidelkhosh.blogsky.com

خخخخخخخ به خودت امیدوار مهسای من . من که دیگه 20 سالمه و مثلا میخوام خانوم معلم بشم هم کم از تو ندارم

خیلیم خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد